مارینا داره یک دندون
مارینا داره یه دندون قند میخوره از قندون
فرشته ای مهربو ن آورده براش یه دندون
عزیزه دله مامان . شما اولین دندونتون رو در 12 شهریور یعنی در 7 ماه و 3 هفتگی در اوردی . الهی من قربونت برم و دومین دندون هم 2 هفته بعد زد بیرون .
داشتم بهت صبحونه می دادم که احساس کردم یه چیزی می خوره به قاشق. شما محکم قاشق رو با اون دندون کوچول موچول می گرفتی . وقتی دقت کردم دیدم دندون کوچولوت مثل نوک سوزن زده بیرون .وای عزیزم نمی دونی چه حالی شدممممم. خیلی خوشحال بودم .محکم بغلت کردم و می بوسیدمت.. سریع به بابایی زنگ زدم و گفتم اگه یه خبر خوب در باره مارینا بدم چی بهم مژدگانی می دی . بابایی هم سریع گفت 100 هزار می دم گفتم مارینا خانوم دندون در روزده . بابایی خیلی خوشحال شد خیلی زیاد . با اینکه اون روز کلی مشغله داشت .سریع اومد خونه و دندونت رو دید و صدقه ای برات داد و مژدگانی من رو هم داد و سریع رفت سره کار .
عزیزم من با تاخیر این مطلب رو نوشتم . به خاطره مشغله بابایی هنوز نتونستیم برنامه دندونی شما رو اجرا کنیم . ولی این هفته انجام می دیم و عکسهاش رو برات می ذارم
دختر گلم . من و بابا برای این دندونهای کوچولوی شما خیلی خوشحال شدیم . دیدن مراحل رشدت واقعا لذت بخشه. ما مرتبا خدا روشکر می کنم که شما سلامت هستی . دختر گلم همیشه مراقب وجودت باش . خودت و بدنت رو دوست داشته باش . و با احترام با وجوده خدت رفتار کن . این نعمت الهی رو مراقب باش . عزیزم خیلی از انسانها هستن که از این نعمت محرومند .به شکرانه سلامتی وجودت به اونها احترام بذار .کمکشون کن و همواره خدا روشاکر باش .
دوستت دارم