مارینا  جونمارینا جون، تا این لحظه: 11 سال و 3 ماه و 23 روز سن داره

زندگي قشنگ ما

اولین تجربه WC دخترکم

دخترکم این مطالب رو با تاخیر برات می ذارم ولی میتونم بگم که مربوط به 17 یا 18 ماهگیت هست که دوست داشتی بری دست شویی و نمی خواستی تو پمپرزت دستشویی کنی  ......البته من با مشاور صحبت کردم و به این نتیجه رسیدم که برات زوده و بدنت هنوز این امادگی رو نداره ... بنابراین مدتی بهت فرصت دادم  .. ...
21 آذر 1393

اولین دیزاین ناخنهای پرنسس کوچولو

  عسل دلم .....با مامانی رفتیم پیش پریسا جون واسه ترمیم ناخنهای مامان . شما هم که عاشق لاکی با دیدن اون همه لاک و خانومهایی که در حال دیزاین ناخن بودن کلی هیجان زده شدی و خواستی که برات لاک بزنیم . این هم اولین دیزاین ناخهای خوشکگلت هست .مبارکت باشه مامانی.  این پستها رو با تاخیر چند ماهه گذاشتم ..تاریخ دقیقش یادم نیست مامانی ......منو ببخش ...
21 آذر 1393

اولین جشن تولد فرشته کوچولو

وإِن یَکادُ الّذینَ کَفَروا لَیُزلِقونَکَ بِأَبصارِهِم لَمّا سَمِعُوا الذِّکرَ و یَقولونَ إِنَّهُ لَمَجنونٌ و مَا هُوَ إِلاّ ذِکرٌ لِلعالَمین سلام عشق مامان . یادته که تولد یکسالگیت رو  سه نفری جشن گرفتیم و قرار شد بهار که هوا بهتر شد یه جشن خیلی مفصل تو باغ برات بگیریم. .... من و بابایی از چند ماه قبل تولدت شروع کردیم به برنامه ریزی و انجام کارهای تولد . اول از همه انتخاب رنگ و تم جشنمون بود. شما فرشته کوچولوی ما بودی و خدا شمارو برامون از بهشت فرستاده بود . ما هم تصمیم گرفتیم تم تولدون فرشته باشه و رنگ تم هم طلایی و سفید ......... مهمونهامون حدود 100 نفر بودن . شب خیلی خوبی بود . شروع مهمونی ساعت 7عصر بود مراسم کیک سا...
5 شهريور 1393